این روزهای برفی رو خیلی دوست دارم که صبح بیدار میشی میبینی زمین یه سره سفید پوشه و از آسمون دونه پنبه میباره..فقط کاش اینجور روزای محشری آدم مجبور نبود بره سرکارو میتونست زیر پتو بره و فقط از پنجره بیرونو نگاه کنه...چند روزیه خدا رو شکر برف داریم و هوای
زمستونی واقعی.بعد از سالها که زمستون فقط اسم بود و رسم نداشت حالا یه سال متفاوت داریم خدا کنه اقلا دیگه کم آبی و خشکسالی از بین بره..اول ماه با دوستم چند روزی رفتم جنوب بندر خمیر و کنگ خیلی خوب بود هم مناظر بکر هم هوای عالی هم غذاهای خوشمزه کلا تجربه متفاوتی بود مخصوصا اینکه بدون تور و گروه و سرپرست خودمون رفتیم.کلاسهامو همچنان میرم از دوره های تورلیدری فقط یه آزمون و مصاحبه مونده بعدم کارت اگه خدا بخواد. باشگاه و کلاس نقاشیم کماکان دارم ادامه میدم.بلاخره بعد از یک سال ازمون دوره نقاشی پاستلم رو دادم نمره ش جالب نبود اما قبول شدم.حالا مونده امتحان عملیش!یه سفر دیگه تا قبل عید میخوام برم طبس و چندتا تهران گردی هم اگه خدا بخواد..اسفند اگه هوا خوب باشه فقط دلم میخواد تو کوچه های قدیمی تهران بگردم..دیگه هم حس جمعیت و آدمها و جاهای شلوغ رو ندارم.فقط میگذرونیم روزگار رو... دفترچه خاطرات گلابتون...
ما را در سایت دفترچه خاطرات گلابتون دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 7golabetoon19817 بازدید : 97 تاريخ : پنجشنبه 4 اسفند 1401 ساعت: 16:44